صبح بدون آلارم و حدود ساعت 8 و نیم بیدار شدم، یکم حرکات کششی انجام دادم و تا مامان از بیرون بیاد و نون تازه بیاره نیم ساعتی مقاله خوندم. بعدش یه صبحانه مفصل خوردیم و یه لیوان چای که عطر هل حسابی توش پخش شده بود ریختم و اومدم نشستم پای لپ تاپ برای ادامه کارها. از صبح یه پیام هم داده بودم به معاون مدرسه و زمان مراسم ختم مادر یکی از همکارا رو پرسیده بودم که هنوز جواب نداده بود. یادم افتاد دوشنبه است ، رفتم برنامه امتحانی بچه ها رو نگاه کنم که ببینم امروز چه امتحانی هست که انقدر سرش شلوغه و هنوز جواب نداده که............ اسم خودمو توی برنامه مراقبت ها اونم در نقش "منشی حوزه" دیدم . یک آن توی مغزم بمب ترکید. من امروز مراقبت داشتم و یادم رفته بود و از صبح با خیال راحت داشتم می چرخیدم؟؟ چرا بهم زنگ نزده بودن؟!؟ ساعت 9و 40 دقیقه بود و امتحان بعدی ساعت 10 شروع میشد.... با سرعت برق و باد حاضر شدم و راه افتادم. توی راه تا تونستم قوانین راهنمایی و رانندگی رو زیر پا گذاشتم و انگار که توی شوک باشم باورم نمیشد چنین سهل انگاری ای کردم.
با بند کفشهای باز پله های مدرسه رو دو تا یکی بالا رفتم و دیدم دارن برگه ها رو پخش میکنن. فورا رفتم کمک کردم و یکی از همکارا گفت چرا اومدی؟ امروز مراقب خیلی زیاده... اینو که گفت یه نفس نصفه نیمه کشیدم. وقتی منشی هستی مسئولیت توزیع برگه ها، مهر زدن، حضور و غیاب، نوشتن صورتجلسه و امضا گرفتن از مراقب ها، جمع کردن برگه ها و تحویلشون به دبیر مربوطه باهاته. مدیر هم ته سالن دیدم که ظاهرش عادی بود و نشونه خشم نداشت، اما معاونمون ظاهرا مرخصی بود. امروز بچه های ریاضی و تجربی امتحان نداشتن و فقط دهم های انسانی که امتحان جامعه داشتند توی سالن بودن، یعنی 75 نفر. برگه همه شون رو مهر زدم و اومدم نشستم صورتجلسه بنویسم که معاون پرورشی صدام کرد گفت مدیر باهات کار داره، رفتم پایین دیدم دارن برگه تکثیر میکنن. گفتن این سوالایی که دادیم اشتباه بوده :/ باید جمعشون کنیم و این برگه های جدید رو بدیم :/
خلاصه با کلی داستان و عذرخواهی از بچه ها اون برگه قبلی ها رو جمع کردیم و سوالات جدید دادیم. و دوباره از اول رفتم مهر زدم :/
+ گویا ساعت 8 تا 10 از لطف خدا فقط یازدهم ریاضی ها که کلا 17 نفر هستن امتحان داشتند بخاطر همین کلی مراقب هم اضافه اومده و کسی متوجه نبود من نشده ، از طرفی معاونمون که همیشه برنامه رو چک میکنه که ببینه کدوم مراقب نیومده و زنگ میزنه ، امروز خودش مرخصی بود :) واقعا لطف خدا بود :) اصلا اینکه یهو برم برنامه رو نگاه کنم و بتونم در زمانی که وجودم لازم بود خودمو برسونم خیلی اتفاق جالبی بود...بوس به کله ات که همیشه مراقبمی 🥰
++ درمورد سوالات اشتباه هم ، ظاهرا معلم جامعه شناسی قبلا یه فایل برای معاون فرستاده بوده که برای امتحان کلاسی تکثیر کنن، بعدش هم یه فایل فرستاده که سوالات ترم بوده، اینا اشتباهی همون امتحان اول رو کپی کرده بودن و اصلا سربرگ رو نگا نکرده بودن که نوشته بود آزمون درسهای 10 و 11و 12... ما سرجلسه دیدیم، تعجب کردیم ، مدیر زنگ زد به معلمه چرا فقط از چندتا درس امتحان میگیری؟؟اونم گفت نه و ... خلاصه معلوم شد اشتباه شده 🤦♀️