اونموقع که ساخته و پخش میشد ندیدمش. یعنی اصلا بهش فکر هم‌ نمیکردم که بخوام‌ ببینم و از خونواده هم کسی پیگیرش نبود

اخیرا که به فکر مشغول کردن مامان در این دو ماه محرم و صفر بودم که کمتر به بیماری دایی فکر کنه یادم افتاد با هم قهوه تلخ رو ببینیم چون مامانم از طرفدارهای مهران مدیریه

به زور نشوندمش و دو قسمت با هم دیدیم اما نمیدونم‌چرا خوشش نیومد! منم دیگه اصرار نکردم...اما حالا خودم قبل از خواب معمولا یک قسمت یا بخشی از یک قسمتش رو میبینم! :)

+ از دو تا کاراکتر قبله عالم و همینطور بلدالملک و پدرسوخته گفتنش خوشم اومده :) البته فخری هم خوبه

++ اما واقعیت تلخ اینه که من یا ادم فیلمم یا کتاب! و حالا که این سریال رو میبینم خیلی از طاقچه و کتاب خوندن های شبانه دور شدم :(

+++ البته الان که فکر میکنم میبینم رضا هم در این تصمیم بی تاثیر نبوده.... رضا پسرعمه من و پزشکه و آخرین باری که با خانم و دختر کوچولوش اومده بودن اینجا با گوشیش برره میدید! میگفت شبها که شیفتم و کارام تموم میشه اینو میبینم