افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
خب حقیقت این که حس من نسبت به عید فطر شبیه "عید" نیست، بلکه بیشتر احساس غم و تنهایی و وحشت میکنم....نمیدانم . بعضی حس هارا نمیتوان نوشت و باید تجربه کرد، این حس من هم همینطور است...در این ۱۰،۱۲ سال اخیر که خاطرم هست، دهه آخر ماه مبارک را با نگرانی از تمام شدنش سپری کردم و برای یک روز دیرتر رویت شدن ماه دست به دعا بودم. شنیدن خبر عید با شکستن بغض و اشک ریختن همراه است برای من....دعای وداع ماه مبارک را که میخوانیم ، تازه حسرت ها بیشتر میشود...
حسرت از اینکه چقدر راه نزدیکی به او فراهم بوده و بدون ذره ای بهره گذشته و افسوس از اینکه چقدر حال خوب و رحمت که دیگر نیست.
اما دلگرمی همیشگی من ، "دائم" بودن اوست...ماه مبارک رفت اما هزارن شکر که" او" همیشه هست و با رفتن ایام و افراد ، هیچگاه نمیرود....
+دوستی پرسیده بودند چرا برای رویت نشدن ماه دعا کردی؟ پاسخ به سوالشان سبب نوشتن این پست شد.