آخرین بار که ن غافلگیرم کرد، زمستان بود که در یک‌ روز برفی ناگهان گفت جلوی خانه است و حسابی ضربان قلبم تند شد و باقی ماجرا

 

اما یادم نیست که من آخرین بار کی توانستم او را غافلگیر کنم...دارم برنامه ریزی میکنم برای ارسال یک سبد گل به خانه اش

 

+پیدا کردن جزئیات آدرس جدید خودش یک پروژه بود! چون نمیخواستم از خودش بپرسم که چیزی بفهمد...از محل کارش گرفتم :)

++حالا مانده زمان ارسال که باید زمانی باشد که مطمئن باشم خانه است

 

 

+++ سایت فروش اینترنتی "گل بازار" را نگاه میکردم ، چقدر آپشن های خلاقانه و جذابی دارند...علاوه بر گل، کیک و شکلات و هدیه و زولبیا بامیه و... هم میتوان سفارش داد .دعوت به شام در رستوران، ماساژ، عکس از گیرنده موقع دریافت هدایا و.... هم هست. از دیدن خلاقیتهای بعضی کسب و کارها واقعا ذوق میکنم :)

 

++++خودم هیجان زده ام  و امیدوارم این عملیات سری! به خوبی پیش برود  و ن را هم هیجان زده و خوشحال کند مخصوصا که روزهای سخت و تلخی را میگذراند